در مورد آن موجود سایه واری که برخی در زمان فلج خواب تجربه میکنند براساس مطالعهای که توسط پژوهشگران دانشگاه کالیفرنیای سن دیگو انجام گرفت در این زمان اعصاب جدارهای نورونهای موجود درمغز را تحت نظر گرفته و به پاها فرمان حرکت میدهند و چون نمیتوانند حرکت کنند مغز درمورد حرکت مورد نظر دچار توهم میشود.
ایجاد برنامه منظم خواب: خوابیدن و بیدار شدن در یک ساعت مشخص هر روز میتواند به تنظیم چرخه خواب کمک کند و بختک را کاهش دهد.
علاوه بر آتونی، افراد اغلب در طول دوره های فلج خواب دچار توهم نیز می شوند.
اطرافیانم میگن بیدار بودی ولی من هیچی یادم نمیاد. چند باری پیش اومده ولی زمانش فقط چند دقیقه بوده.
این احساس میتواند همراه با توهمات دیداری باشد یا بهصورت جداگانه تجربه شود.
در برخی موارد، بختک میتواند در خانوادهها مشاهده شود، به این معنا که ژنتیک نیز میتواند نقش داشته باشد.
کاهش استرس در طول روز: تکنیکهایی مانند مدیتیشن و تمرینات تنفسی میتوانند به کاهش استرس و افزایش آرامش کمک کنند.
اگر فرد در این حالت بیدار شود، ممکن است از خواب آگاه باشد اما عضلات بدن هنوز فلج بمانند و این موجب احساس ناتوانی در حرکت یا صحبت کردن میشود.
استفاده از مطالب اختصاصی سایت نمناک در سایر رسانه ها فقط با کسب مجوز امکان پذیر است.
این احساس میتواند روانی باشد و منجر به تجربهی وحشت و سردرگمی شود.
اگر اعضای خانواده شما تجربه بختک داشته باشند، ممکن است شما نیز بیشتر در معرض این پدیده قرار داشته باشید.
تخمین زده می شود که در ۷۵ درصد موارد فلج خواب، فرد توهماتی را تجربه می کند که از رویاهای معمولی متمایز است.
سلام تا چهار سال پیش که دخترم هنوز مدرسه نمیرفت زیاد این حالت بهم دست میداد به نظر خودم دلیلش این بود که زیاد میخوابیدم خیلی بیکار بودم اوقات فراغتم همش تو خواب سپری میشد .تا وقتی دخترم وارد مدرسه شد دیگه فلج خواب هم از سرم پرید چون دیگه نمیتونستم زیاد بخوابم شاید روزی دوسه باردر روز فلج read more می شدم خیلی برام عادی شده بود.حتی یه بار تو خواب فلج که شدم هر چی تلاش کردم نتونستم بیدار شم ایام فاطمیه بود یه لحظه با خودم گفتم حضرت فاطمه رو صدا بزنم شاید کمکم کنه یه دفعه با ارامی و نا امیدی گفتم یا فاطمه همین که اینو گفتم یه نفر از در اتاق وارد شد یه مردی بود نه اینکه قیافه دیده باشم یا چیزی فقط یه حاله ای بود که متوجه مرد بودنش میشدم وقتی از در وارد شد اونم گفت یا فاطمه اومد بالای سرم دست کرد زیر بغلم مثل کسی که سرش از بالش اومده باشه پایین بلندم کرد گذاشتم بالاودراین حین با لحن غلیظ عربی گفت،( یا معز و یا مذل) یه مرتبه از خواب بیدار شدم .اون موقع تو یه شهر عرب نشین زندگی میکردیم .خودم خوب
توهمات شنیداری، دیداری یا حتی لمسی اما رؤیا مانند ، مثل احساس حضور یک انسان دیگر در اتاق، احساس فشردگی در قفسه سینه، دیدن سایه افراد، دیدن منبع نورانی، شنیدن صدای افراد، شنیدن صدای قدمهایی که نزدیک میشوند، دیدن شبح، تجربه خروج از بدن، احساس شناور شدن در هوا، شنیدن صدای بازو بسته